یگانۀ من

یگانۀ من

Print Friendly

Dr Jamrad Jamshed

یگانۀ من

زمن گریختی و تلخ شد زمانۀ من

به خاک شد سر و سودای عاشقانۀ من

فروغ و نور و تجلی روزگار نماند

ستاره دیده فروبست در شبانۀ من

قرار و رام به آرامگاه دیده نماند

به فصل عمر گلم سوخت آشیانۀ من

من آن پرندۀ بشکسته بال و پر بودم

که دست سوز تو آتش زد آشیانۀ من

به کاکلت صنم من نه باز بوسه زنم

نه برگ و رنگ نگاهت بود بهانۀ من

نه دل به بند سیه گیسوی تو بند کنم

نه چشم ناز و نگاهت بود نشانۀ من

ز ……. و زبیژن ز وامق و فرهاد

هزار مرتبه افزون شده فسانۀ من

ترنم نگهت بوی ناز آغوشت

به شور و ولوله انداخت دام و دانۀ من

به هر کرانۀ هستی صدا صدای تو بود

نگه نگاه تو ، عشق مودبانۀ من

هوای زندگی ام سرد شد تو چون رفتی

غبار غم بگرفت آشیان و لانۀ من

نیامدی که طلسم جفا شکسته شود

مقدسانۀ من عشق من یگانۀ من

درباره‌ی داکتر جمراد جمشید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>