عزل جمشید شعله

Print Friendly

صدق و وفا به عهدت ای سفله یک نقط نیست
لافت به مکر و نیرنگ بیش از دوصد کتاب است
نشستن با عزت در بارگاه مقدس فرهنگ و ادب ناب پارسی، اگرهم عظمت آستان مقدس الهی را اولین بشمریم، دومین ماست و درین عرصه ای بسا که آمال انسان به نحوی میتواند جستجو شود. جمشید شعله درین غزل باشما گپ و سخنی دارد که حسابی و اثر گذار روان و روح شما مردان سرزمین خواهد بود.
غزل جمشید شعله:
بازش ز گردش چشم بر ما سر عتاب است
آن شوخ فتنه خو را سودای انقلاب است
نومید و دل پر آزار خواهم شدن ز کویت
ظلم تو بیشمار است جور تو بی حساب است
ای دیدۀ تماشا بشتاب و کام برگیر
کور است چشم اغیار و آن جلوه بی حجاب است
صدق و وفا به عهدت ای سفله یک نقط نیست
لافت به مکر و نیرنگ بیش از دوصد کتاب است
سفاک و دزد و بدکار رشوتخور و ستمگار
از پستی زمانه بر هرچه کامیاب است
برق تمدن از غرب تا شرق پرتو افگند
خفاش کور ما دور زین فیض افتاب است
امروز ساز هستی زین پرده عبرت آواست
فحش است و بیحیایی بدمستی شراب است
گو عافیت نماند آفاق فتنه جو شد
پیر خرد درین ره دیوانۀ شتاب است
یوسف ز چاه آب و زندان به تخت جم رفت
جمشید را ز زندان دل چون سوی چه آب است
زین بزم شعلۀ ما پوشیده چشم عبرت
در تنگنای کلفت چون بخت خود به خواب است

درباره‌ی داکتر جمراد جمشید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>